درحال بارگذاری ....
به انجمن تخصصی تخصصی مهدی، اى همیشه بهترین خوش آمدید.شما در این انجمن میتوانید پاسخ سوالات خود را بیابید وارد یا عضو شوید
پنل کاربری
نام کاربري :

پسورد :

عضويت | فراموشي رمز عبور
ارسال پاسخ جدید
mogharabin
آفلاین

ارسال‌ها :14
عضويت: 8 /12 /1394
مهدی، اى همیشه بهترین

اى نسیم سحر آرامگه یار كجاست

منزل ‏آن مه عاشق كش عیار كجاست

هرسر موى مرا با تو هزاران‏كاراست

ماكجاییم و ملامتگر بى كار كجاست

ساقى و مطرب و مى،جمله‏ مهیاستولی

عیش، بى یار مهیا نشود یار كجاست

همه هستى‏ ام را كه ذره ‏اى از لطف بى ‏نهایت اوست، خاك قدمت كردم، شاید بیایى و نفسى بر این خاك تیره ، پاى عنایت گذارى. آنگاه است كه چشمان همیشه منتظر نرگس، توتیایى خواهد یافت كه جهانى را تواند روشنى بخشد و قافله هستى را راه نماید.

اى مهربان‏ترین! ببین كه از اشك، سرشارم؛ ببین كه مرغ دلم در آسمان آرزوها چگونه بال و پر مى‏ زند؛ ببین كه دستان نیازمند، جز در آستان تو اجابت را نمى‏ یابد. پس بیا و شب هاى تنهایى دلم را كه در هر گوشه آن هزار یلدا خفته است، ستاره باران كن.

اى جانان جان! از فیض نگاه توست كه عشق در خانه قلبمان مى‏ تپد، و رود زندگى در رگ هاى عمر، جارى است.

ترنم عاشقانه‏ ترین كلاممان، موسیقى آرام نام توست، كه به تار هستى، زخمه شوق مى‏ زند و آهوى عاشقى را چابك تر از همیشه به هر سو مى ‏برد.

اى همیشه سبز! چشم به راه آمدنت، در جاده‏ هاى سرد انتظار، ره مى‏ پیماییم. شاید آینه اشكمان نیم نگاهى از رخ مهتابى ‏ات را حسرت به دل نماند.

اى سرخ‏ترین سپیده! مهر خونین چشمانمان در انتظار صبح صادق دیدار توست كه هر بامداد سر بر مى ‏كند، تا شاید دراین بى‏ نهایت اندوه، نشانى از تو بجوید، كه بى تو راه گم كردگانیم در این حیرت. اى وارث لب تشنگان! تشنه دیدار توایم و سال هاست كه جز سراب هزار رنگ دنیا، اجابتى به خود ندیده‏ ایم.

بیا كه كام عطشناك زندگى در انتظار زلال حضور تو به تمنا نشسته است.

در رؤیایى‏ ترین شب هاى دل، نام تو آذین تنهایی هاى بى ‏پایان ماست. اى بهترین همیشه و اى همیشه بهترین! انجماد ذهن خسته من، شعاعى از تو را مى‏ خواهد تا زمستان زندگى را از طراوت بهار تو لبریز كند.

اى تمام زیبایى! عشق تنها با تو معنا مى ‏شود و دلدادگى، كودك نوآموز دبستان كوى توست.

تو جانى و همه خوبی هاى عالم، كالبد.

تو بهارى و همه فضیلت ها، چون شاخه‏ هاى تودر تو، تو را انتظار مى‏ كشند.

اگر هنوز آیین مهرورزى غبار خاموشى نگرفته است، چون مهر رخ تو برآیینه‏ ها مى ‏تابد. اگر هنوز امیدى است، چون گرماى نفس‏ تو چون نسیم‏ بهارى، جان مى‏ بخشد و شكوفایى مى‏ آورد.

تو را و میلاد تو را بیش از آن دوست مى ‏داریم كه كودكان مهر مادر را.

تو را و میلاد تو را بیش از آن دوست مى‏ داریم كه تن، جان را.

تو را و میلاد تو را بیش از آن دوست مى‏ داریم كه یعقوب، یوسف را.

تو را و میلاد تو را همیشه از همه دوست داشتنی ها، بیشتر دوست مى‏ داریم.